ازویژگیهای فطری هر انسان داشتن احساسات مثبت و منفی نسبت به محیط اطراف میباشد. که اگر بتوان این احساس رو به صورت یک بردار نشان داد...
نقطه ی صفر آن ؛ نقطه ی بی تفاوتی است.(اگر چنین نقطه ای وجود داشته باشه)
هرچقدر به سمت مثبت آن حرکت کنیم جذب و کشش بیشتر میشود و درواقع احساس مثبت نسبت به اطراف در درون ما بیشتر میشود و هرچقدر به سمت منفی آن حرکت کنیم دفع و جدایی آن بیشتر میشود و باعث ایجاد حس زدگی از اطراف, در درون انسان میشود.
هر نوع حرکت بر روی این بردار احساسات باید دارای علتی باشد.
در واقع میتوان این چنین نتیجه گرفت که زمانی که شما به هرعلتی نسبت به هر چیزی در محیط اطرافتون احساس مثبت و کشش داشته باشید...درواقع شما آن چیز رو دوست دارید.
زمانی که دوست داشتن از حد معقول خود خارج شود و انسان به صورت افراطی به چیزی در محیط اطرافش ؛از خود جذب و کشش نشان دهد در واقع فرد به آن چیز عشق میورزد.
با این حساب تعریف عشق این چنین میشود:
عشق، داشتن احساسات مثبت افراطی نسبت به اطراف میباشد.
ولی؛ بوجود آمدن این احساس افراطی بی علت نیست...
و سوال اساسی اینجاست؛ که به نظر شما علت بوجود آمدن این حس افراطی چیه؟؟؟
:: بازدید از این مطلب : 802
|
امتیاز مطلب : 177
|
تعداد امتیازدهندگان : 37
|
مجموع امتیاز : 37